Friday, April 08, 2005

test-2



گروس در دوران قاجاريان جز آذربايجان محسوب مي شده و تحت حاكميت نايب السلطنه بوده است

گروس را حتي تبريز كوچك نيز لقب دادند


مطالب اين صفحه از كتاب ارزشمند بيجار در گذر زمان اثر محقق گرامي آقاي محمد مريواني( كارشناس باستان شناسي) ذكر شده است

بيجار گروس آذربايجان در دوران قاجار 1209 – 1344 ح. ق

گروس در دوران زند از مناطق مهم اقتصادي و سياسي غرب ايران بود و با ضعف سلسله زند شمال غرب ايران در اختيار قاجاريان قرار گرفت به طوري كه آقا محمد خان در سال 1201 ح.ق از آذربايجان شروع به كشور گشايي نمود و مي توان گفت كه كردستان و گروس در سالهاي اول حكومت آقا محمد خان زير نظر قاجاريان بود براين اساس كه سربازان و فوج كردستان و گروس در تعدادي از جنگها از جمله جنگ با اسماعيل خان و جعفرخان زند به حمايت از آقامحمد خان وارد جنگ شدند آقا محمد خان قاجار توانست با شكست دادن خاندان زند و ساير رقبا در سال 1209 ح.ق به حكومت برسد و در سال 1211 ح.ق در گذشت و بعد از وي برادر زاده اش فتحعلي شاه به حكومت رسيد

با به حكومت رسيدن فتحعلي شاه وضع سياسي و اجتماعي ايران تا حدودي سروسامان يافت و در اين زمان ايران از نظر تقسيمات اداري و حكومتي به پنج حكمراني و دوازده حكومت نشين تقسيم شده كه اولين حكمراني آذربايجان مقر وليعهد كه شامل آذربايجان , همدان , زنجان و گروس بوده است بنابراين گروس در اين دوران جز آذربايجان محسوب مي شده و تحت حاكميت نايب السلطنه بوده است و عزل ونصب حاكم اين ولايت و ديگر كارهاي ولايت گروس به دستور نايب السلطنه صورت مي گرفت

وقتي ولايتي زير نظر نايب السلطنه بود شاه و صدراعظم كمتر در آن دخال و تصرف ميكردند ولي با اين حال در زمان فتحعلي شاه 121 – 1250 ح.ق رسم بر اين بود كه هر يك از فرزندان فتحعلي شاه رابه حاكميت ولايتي بسپارند كه در اين باره مولف افضل التواريخ مينويسد حكومت هر يك از ولايات ايران را با شاهزاده گان واگذار ميكردند هر يك از پسران فتحعلي شاه به حكومت رسيدند ولي شاهزاده دارا بي حكومت ماند خواستند از براي او فكر حكومتي كنند عزل ديگران جهت داشت لهذا مرحوم ميرزا شفيع صدر اعظم صلاح در آن ديد كه از پنج ولايت پنج بلوك و ناحيه مجزا كند و آنهارا تحت اداره يك حكومت قرار دهند شاهزاده دارا به حكومت آنجا فرستند كه بيكار نماند به اين جهت از شهر قزوين و گروس و همدان و آذربايجان و فلان بلوكي مجزا و جزو زنجان نمود و اين منطقه را خسمه ناميد

بعد از مرگ فتحعلي شاه و به سلطنت رسيدن محمد شاه قاجار صدارت به حاج ميرزا آقاسي رسيد كه وي بعد از مرگ محمد صادق خان گروسي در سال 1260 ح.ق ولايت گروس را از زير پوشش نايب السلطنه خارج و حكومت آن را مستقل نمود تا شاه و صدراعظم بتوانند حاكم آن را به راحتي عزل و نصب نمايند تا اين زمان گروس جز آذربايجان بود و بنا به نوشته امير نظام گروسي حاج ميرزا آقاسي با طايفه گروس كدورت داشته و همين عامل باعث شد تا وي حكومت را از گروسيان بگيرد و به ابراهيم خليل خان سلماسي بسپارد

ولي با اين حال بعد از مرگ محمد شاه قاجار در سال 1263 ح .ق حكومت گروس به وسيله امير كبير به طايفه گروس سپرده شد و در عين حال ولايتي مستقل گرديد اما كوچكتر از ساير ولايت به طوري كه در روزنامه دولت عليه ايران در سال 1282 ح.ق آمده است كه از آنجا كه ولايت گروس نسبت به ساير ولايات ممالك محروسه كوچكتر و كم وسعت تر است و از آنجا دو فوج در جزو افواج قاهره سرباز و قريب سيصد نفر بر قرار بود و اين قدر توپچي و سرباز از حوصله آن ولايت خارج بود لهذا با عرض واستدعا ي سپهسالار اعظم حكم جهان مطاع همايون شد كه سرباز آنجا را به يك فوج تمام كه يك هزار و يكصد نفر باشد بكاهند در اواسط پادشاهي ناصر الدين شاه ايران به 23 ايالت و ولايت نامساوي و نا برابر از لحاظ اهميت در جه سياسي تقسيم ميشد كه هر ايالت به وسيله والي و هر ولايت به وسيله حاكم و هر بلوك به وسيله نايب الحكومه اداره ميشد و ولايت گروس نيز در اين دوران يكي از 23 ايالت و ولايت ايران بوده كه به وسيله حكام محلي اداره مي شد.

در اوايل حكومت قاجار هنگامي كه كه نجفقلي خان گروس حاكم گروس بود صائين قلعه و صفا خان مياندو آب كه الان جز آذربايجان است ضميمه ولايت گروس مي گردند و همچنين در دوران محمد شاه قاجار نيز مسئله الحاق اسفند آباد كردستان به گروس نزديك به تمام شده بوده كه با فوت شاه در سال 1264 ح.ق اين مسئله نيز منتفي گرديده تا اينكه در يازدهم ماه رمضان سال 1298 ح.ق امير نظام گروس طي نامه اي محرمانه از دولت مي خواهد كه يا محال اسفند آباد كردستان قروه يا محال انگوران خمسه و يا همين محال صائين قلعه را به طور دائمي و ابدي ضميمه گروس نمايند كه در همين ايام ساوجبلاغ و صائين قلعه ضميمه خاك گروس مي گردند و تا سال 1309 ح.ق همچنان جز قلمرو حكمراني اميرنظام گروسي محسوب ميشده اند تا اينكه با استعفاي وي از پيشكاري آذربايجان از خاك گروس جدا مي گردند

اما همچنان گروس خود به تنهايي مانند سابق به عنوان يك ولايت كوچك اما پراهميت باقي مي ماند به طوري كه كه در همين دوران به اوج رشد و ترقي و پيشرفت خود ميرسد و از نظر سياسي , اجتماعي , فرهنگي و ادبي به حد بالاي خود مي رسد به گونه اي كه شخصيتهاي بزرگ سياسي و دولتي چون امير نظام گروسي اسماعيل خان آوجيان گروسي منشي ناصر الدين شاه و ميرزا حسين علي گروسي لشكر نويس و از ملتزمين ركاب ناصرالدين شاه ميتوان نام برد همچنان از شخصيتهاي فرهنگي مي توان به فاضل خان گروسي شاعر و نويسنده دربار فتحعلي شاه و به اسماعيل خان گروسي ملقب به معتمد الكتاب خوش نويس بزرگ گروس اشاره كرد و از ميان نظاميان بزرگ و برجسته گروس مي توان به عليرضاخان گروسي امير تومان و سرتيپ خسرو خان گروسي سرهنگ علي نقي خان گروسي و همچنين به مظفرخان گروسي اشاره كرد كه اينان گروه كوچكي از نام آوراني بوده اند كه گروس جهت خدمت به ايران در اين دوره تقديم به ملت ايران ميكند در دوره قاجار حاكم ولايت ايران گاهي از ميان مامورين دولت و از طبقه غلامان امرا و گاهي نيز به اقتضاي سياست روز از ميان خوانين ايالات انتخاب ميشدند و محققا " حكام گروس نيز تا حدود سال 1230 ح.ق از ميان خوانين گروس انتخاب مي شدند تا اينكه در آواخر حكومت قاجار حكومت را از خوانين گرفته در اين هنگام علي رضا خان گروسي حاكم بوده است و به افراد غير از آنان سپردند كه همين عامل باعث شد تا از اين دوران به بعد هر كس كه حق و حساب و رشوه بيشتري به واليان استانداران و يا به صدر اعظم ميداد به عنوان حاكم بر گزيده ميشود به طوري كه ولايت گروس نيز بعد از سال 1320 ح.ق به اين مرض مبتلا گرديد و دائما حاكم آن تعويض مي شدند و نداشتن حاكمي مقتدر براي چندين سال متوالي باعث شد تا ولايت گروس نيز از اهميت گذشته اش كاسته شود

گروس در دوران قاجاري هميشه در صفحه سيلسي و نظامي بوده است و صد البته از نظر نظامي بسيار قويتر بوده به گونهاي كه فوج گروس بارها و بارها در جنگلهاي داخلي و خارجي قشون دولتي را همراهي كرده است و در طي جنگهاي ايران و روس افواج گروس از جمله قشون فعال ايران بوده اند كه براي حفظ وطن و ناموس ايراني جان و مال خود را نثار كردند و همچنين فوج گروس در جريان فتح هرات دخالت مستقيم داشته و اولين فوجي بوده كه در سال 1275 ح.ق هرات را فتح و پرچم فوج گروس را به رياست امير نظام گروس بر قلعه شهر هرات بر افراشتند و هميشه براي حفظ و حراست يكي از مناطق مرزي ايران گماشته شده اند به صورتي كه مدتي فوج گروس در شهر هاي فارس ساوجبلاغ و در سال 1297 ح.ق مامور حفاظت و حراست از شهر بوشهر بوده است و در آواخر سلطنت قاجار مدتها نيز مامور حفاظت و حراست شهر و ارگ سلطنتي تهران بوده اند

مردم گروس نيز مانند مردمان ساير شهر هاي مختلف ايران در جريان انقلاب مشروطيت نقش ويژه اي داشته و از جمله اين اشخاص علي رضا خان گروس و افتخار نظام گروسي بوده اند كه به عنوان اميران افواج گروس با همراهي فوج خود به طرفداري از ستار خان و باقرخان سردار و سالار ملي به سوي تبريز مي شتابند و در اين راه رشادتهاي بسياري را نيز از خود نشان مي دهند و دليريهاي همچون مرداني باعث پيروزي انقلاب مشروطيت و تشكيل مجلس شوراي ملي گرديد در جريان انقلاب مشروطيت علاوه بر نظاميان روحانيون بيجار گروس نيز در بيداري و آگاه سازي مردم گروس بسيار موثر بوده اند و از جمله اين اشخاص , حاج ميرزا ابوالبشر گروسي را مي توان نام برد كه در اين زمينه فعاليتهاي بسياري انجام داده بود

علاوه بر انقلاب مشروطيت مردم گروس در جريان فتح تهران كه در سال 1327 ح.ق توسط مشروطه خواهان به وقوع پيوست شركت داشتند به طوري كه علي رضا خان گروس با جمعي از مردمان گروس به مقابله با سلطنت طلبان بر خواستند و بعنوان يكي از همراهان و نزديكان سردار اسعد بختياري در فتح تهران نقش اساسي ايفا كردند و در واقع گروس نيز در راه آزادي ملت و اقتدار ايران همچون خيلي از مناطق ايران دين خود را ادا كرده و شهيداني را نيز در اين راه تقديم به ايران و ايرانيان كرده است و با پيروز شدن مشروطيت و استقرار مشروطه در ايران مجلس شوراي ملي نيز به منظور حذف حكومت مطلقه سلطنتي به وجود آمد و افتتاح اولين دوره مجلس شوراي ملي در ايران در 17 شعبان سال 1324 ح.ق با نطق مظفر الدين شاه و بدون حضور نمايندگان شهرستاني صورت گرفت .

گروس از همان ابتدا با پيروزي مشروطه خواهان مورد توجه دولت مردان و مشروطه طلبان قرار گرفت و شايد يكي از علل اين امر همان مشروطه خواهي و آذادي خواهي مردمان گروس و شركت آنان در فتح تهران بوده و از عوامل ديگر مي توان به شرايط و وضعيت سوق الجيشي و اقتصادي و اجتماعي منطقه اشاره كرد چرا كه از نظر سوق الجيشي منطقه اي مستقل و شاهراه ارتباطي شمال غرب ايران با غرب و مركز ايران بوده است و از نظر اجتماعي نيز شخصيتهاي بزرگي را از ميان دولتمردان به جامعه ايران و ايراني تقديم كرده است همه اين عوامل باعث شده تا گروس از همان ابتداي مشروطيت مورد توجه قرار گيرد و به عنوان ولايتي مستقل نمايند اي را به وي اختصاص دادند به طوري كه كل تعداد ايالات و و لاياتي كه نماينده به آنان تعلق گرفت جهت حضور در مجلس شوراي ملي 27 ايالت و ولايت بود و از ميان آنها يكي هم گروس و توابع آن كه شامل شهر بيجار و مضافات بود و مر كز حوزه انتخابيه هم شهر بيجار گرديد در اين دوران قاجار چها دوره مجلس شوراي ملي برگذار گرديد .

بيجار گروس در دوران قاجار علاوه بر نقش اساسي در سياست نقش ويژه اي در اقتصاد ايران نيز داشته است به گونه اي كه قاليهاي دستبافت آن داراي ويژگي هاي خارق العاده اي بوده اند كه هميشه مورد توجه تجار بزرگ ايراني و خارجي قرار گرفته اند و علاوه بر قالي كشاورزي كار اصلي مردم گروس بوده و محصول بزرگ اين ولايت گندم بوده است كه علاوه بر مصرف داخلي هر سال دهها تن به خارج از گروس انتقال داده مي شد به طوري كه با قحطي بزرگي كه در سال 1296 ح.ق در تبريز و آذربايجان به وقوع پيوست در اين هنگام به دستور امير نظام گروسي دهها خروار گندم از گروس به تبريز منتقل گرديد و مردم تبريز را از قحطي و مرگ رهانيد به همين علت
از اين تاريخ به بعد گروس را حتي تبريز كوچك نيز لقب دادند .

همانطور كه گفته شد گروس در اواسط دوران قاجار يه به اوج ترقي و رشد سياسي اجتماعي و اقتصادي رسيد تا اينكه در سالهاي بعد از استقرار مشروطيت و فتح تهران تقرببا قدرت و تسلط دولت مركزي بر نواحي دور دست كشور كمتر گرديد و باعث به وجود آمدن اغتشاشات و ناامني هاي بسياري گرديد و در سال 1329 ح.ق ابوالفتح خان سالار الدوله قاجار به ادعاي سلطنت شورش خود را از كردستان و كرمانشاهان و گروس آغاز كرد و منطقه را به نهايت نا امني رساند و حاميان و گماشتگان وي در گروس مانند ضرغام الملك عليرضا خان و افتخار نظام گروس منطقه را به ويراني و مردم را به نهايت فقر و تنگدستي رساندند و هر چه ماليات بود براي اردوي سالار الدوله خرج كرده و حكومت گروس نيز توانايي مقابله با آنان را نداشته است و در نتيجه اين كارها هر چه در اوايل قاجاريه جهت رشد و ترقي گروس تلاش شده بود با جاه طلبيهاي اينان در يكي دو سال به كلي از بين رفت و از كل 367 پارچه آبادي در گروس حدود 70 روستا خالي از سكنه گرديد و روستاها ويران و ساكنان آن را آواره كردند

اين نابساماني و ويرانگري همچنان ادامه يافت تا اينكه جنگ جهاني اول نيز آغاز شد و در سال 1334 ح.ق گروس توسط روسها و سپس عثماني ها مورد حمله قرار گرفت و به تصرف آنان درآمد و شهر بيجار در جريان جنگ جهاني اول بارها بين دو دولت عثماني و روسيه دست به دست گرديد و در هر دست به دست شدند صدمه فراواني به شهر و مردم وارد مي آمد به طوري كه بعد از جنگ حدود نيمي از جمعيت خود را از دست داد كه تعدادي از آنهادر اثر جنگ و قحطي بعد از جنگ كشته شدند و تعدادي نيز با وجود آمدن اين شرايط سخت مجبور به مهاجرت از اين ولايت به ولايات و ايالات ديگر شدند و اوضاع در گروس به حد ي فلاكت بار بود كه مردم حتي از تيرهاي چوبي سقف خانه ها براي آتش روشن كردن و گرم نگه داشتن خود استفاده مي كردند در اين دوره بازار بيجار نيز به آتش كشيده شد و از اين مكان كه متعلق به دوران صفوي بوده جز ويرانه چيزي باقي نماند

پس از جنگ جهاني اول و بيرون رفتن قواي روسي و عثماني گروس رونق گذشته خود را از دست داده و شهر بيجار كه قبل از جنگ شهر يآباد و سر سبز بود بعد از جنگ تبديل به يك روستاه گرديد و از اين تاريخ به جاي اينكه گروس روشت و ترقي نمايد دائما دچار نزول و ركود گرديد و از آن گروس مشهور و معروف اوايل و اواسط قاجار در دوران پهلوي جز يك شهر كوچك بي نام و نشان به نام بيجار باقي نماند

آثار دوران قاجار در گروس :

اوايل تا اواسط دوران قاجار دوران اوج ترقي و رشد و لايت گروس بوده است در اين دوران بناهاي بسياري در گروس ساخته شده كه از جمله آنها مسجد جامع بيجار كه در سال 1220 ح.ق به دستور حاج نجفقلي خان گروسي حاكم گروس بنا گرديده كه گنجايش بيش از 600 نفر را داشته است اما امروز هيچ اثري از اين مسجد به جا نمانده است و همچنين اثر ديگر متعلق بع اين دوران مسجد قزلعلي مي باشد كه اين بنا نيز به دستور نجفقلي خان ساخته شده و داراي سنگ نوشته سبز رنگ يشمي است كه امروز هم مقداري از آن استوار و پا برجاست در اين دوره بناهاي عام المنفعه زيادي چون حمام , كاروانسرا , پل و غيره ساخته شده كه البته بيشتر اين بناها ي عام المنفعه در گروس متعلق به اوايل تا اواسط دوران قاجاري است در دوران قاجاري به دليل نا امني بيش از حد اغلب روستاهاي بزرگ گروس صاحب قلعه اي بودند كه جهت حفاظت و مقابله با دشمن توسط خوانين محل ساخته مي شدند از جمله اين قلعه ها قلعه خان قزي خانم در روستاي قره پالچق, قلعه مظفر خان در روستاي ميدان كه توسط سرهنگ مظفر خان گروس ساخته شده است, قلعه گلبلاغ, قلعه سيد خضر در روستاي قاضي قوشچي, قلعه حيدر بيك در نجف آباد, قلعه خان بابا خان در پير تاج و مي توان به چندين و چند قلعه ديگر نيز اشاره كرد كه همه اين قلعه ها جهت جلو گيري از ناامني و شرارت طوايف اطراف واكناف گروس ساخته شده اند

در اين دوره خوانين و امرا گروس نيز در بيجار امارتهاي ويژه اي براي خود ساخته كه از جمله آنها خلوتي امير مغزز گروس در حوالي چهار راه كنوني پست و همچنين ساختمان عليرضاخان به نام امارت گلستان را مي توان نام برد از جمله آثار ديگر متعلق به دوران قاجار در گروس ساختمان و آرامگاه امير علاالدين در خسرو آباد و ساختمان سرهنگ كسرايي در پير تاج و به تيمچه امير تومان عليرضاخان گروس كه در اين دوران باز سازي كامل مي گردد و به بازار بيجار كه بعد از جنگ جهاني اول دوباره از نو ساخته شد مي توان اشاره كرد كه همه اينان آثاري از معماري دوران قاجار در گروس به شمار مي آيند علاوه بر معماري آثار ديگري متعلق به اين دوران در بيجار وجود دارد از جمله سنگهاي شربت خوري كه براي مساجد بيجار ساخته شده و قناتهايي در داخل و خارج شهر حفر گرديده و همچنين قالي هاي بسيلر نفيس و ارزشمندي بافته شده كه در آن زمان وقف مجالس آل عبا گرديده اند و چهار فرش آن هم اكنون در حسينيه بيجار موجود است كه بنام ميان فرش كناره و كله گي معروفند و ساخت همه اين آثار به دستور عليرضاخان گروسي صورت گرفته است .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home